یه اتفاق بسیار جالب افتاده اونم اینه که زندگی نامه نیک جوناس به صورت i book (کتاب الکترونیکی ) ساخته شده و برای استفدا عموم قابل خریداری هستش در این کتاب از عکس های گرفیکی جالب استفاده شده و از زندگی نیک این طور مینویسه که ..
عکس ها و ادامه متن در ادامه مطلب
شما هرگز او را در جایی دور افتاده و تنها نخواهید دید . به احتمال زیاد روی صحنه یا در برابر دوستان و اقوام خواهد بود. (خوب معلومه که جو همیشه رو سنه
)شاید پولش را حیف و میل کند ولی ملاحت خود را در فضای خالی هدر نمی دهد . همیشه تماشاگر وجود خواهد داشت . راز به دام انداختن شیر به همین سادگیست . تماشاگر او باشید .(ما که هستیم
) او درست برخلاف دیگر مردان با خشنودی تسلیم عشقی لذت بخش میشود .(مثل قضیه دمی
) ولی به شرطی که شما هم در مقابل رفتار درستی داشته باشید . او را بپرستید ، تحسینش کنید و به وی احترام بگذارید . او زن نواز و نسبت به آنان مودب و مهربان است . برای انداختن او به دام عشق نیاز به تله های رمانتیک نیست .اگر عشق در زندگی شیر اتشین مزاج وجود نداشته باشد او غصه میخورد البته این کار را هم با ادا و اطوار انجام میدهد .(درست مثل وقتی کامیلا باهاش بهم زد 
) او یا باید پرستیده شود یا بمیرد .وقتی پای عشق وسط باشد به ندرت از خرج کردن کوتاهی می کند . جفتش را به بهترین رستورانها میبرد با شما به تئاتر میاید و متن های عاشقانه ی پر احساسی برایتان مینویسد . (واسه همینه اهنگهایی مثل mandyو much better درست شد 
)باید قلبی از سنگ داشته باشید که بتوانید مقاومت کنید . عشق او خالی از دردسر هم نیست . او حسود است این خیلی واضح است جفتش به او تعلق دارد جسما و روحا . به او میگوید چه بپوشد موهایش را چه مدلی درست کند چه کتابهایی بخواند با چه دوستانی معاشرت کند و برنامه روزانه خود را چگونه تنظیم کند . او می خواهد بداند چرا خرید به جای یک ساعت دو ساعت طول کشیده و ... .اگر میخواهید در مورد او بیشتر بدانید حتما کتاب انا و پادشاه سیام را بخوانید . پادشاه سیامی یک شیر نمونه بود . در این کتاب میتوانید اطلاعات نهانی با ارزشی از روش انا بدست اورید . انگاه که ناراحتیاهای کوچک را به مشکلات بزرگ تبدیل میکند او را تسکین دهید . احتمال وفاداری او بعد از ازدواج خیلی بیشتر از دوران مجردی اش است و دلیلش را هم خواهم گفت . او وقتی ملکه ای پیدا کند که به هنگام چرت زدن روی ننوی شاهانه بتواند حوزه ی سلطنت او را اداره کند معمولا دیگر تنبل تر از ان میشود که دنبال زنان زیبا بیافتد . او دوست دارد گهگاهی با دوستان مرد خود بیرون برود . مجلس گرم کن است اما ابله نیست . ماسک خنده دار او صرفا برای جلب توجه است و تماشاگرانش معمولا احساس می کنند که باید احترام او را در طی این شوخی موقتی نگه دارند . او میداند دنبال چه چیزی است و اغلب ان را بدست می آورد . اگر رابطه او با جفتش حقیقی و عمیق باشد احتمالا وفادار خواهد بود ولی باز هم چشمانش شاید با کنجکاوی به اطراف نگاه کند . غیر از اینکه چشمان او را با چشم بند ببندید کار دیگری نمی توانید بکنید . او زیبایی را ستایش می کند . (این دیگه از سلیقه اش تو انتخاب دوست دختر معلومه بچه خوش خوراکه تیلور سوئیفت و کامیلا بل و دمی لواتو
)اگر رفتار درستی با او شود بازیگوشی او احتمالا معصومانه و بی ضرر خواهد بود. لبخند درخشان او هر نوع سوتفاهمی را از بین می برد . در بدن قوی و با وقار او حتی یک استخوان بدخواهی هم نیست . او ورزش را دوست دارد (از فوتبال گرفته تا بسکتبال و ... 
)اما وقتی پا به سن بگذارد ترجیح می دهد از تلوزیون در ارامش تماشا کند . همسری میخواهد که بتواند بر او احساس برتری کند . میل فوق العاده ای به حکمفرمایی دارد و اینکه فرمانبردارانش دوستش داشته باشند . او دوران بلوغ پر تلاطمی دارد از نظر احساسی روزی صد ها مرتبه بالا و پایین می رود دوستیها و رابطه های عاشقانه ی او شدیدا هیجان انگیز و مملو از اندوه م سرمستی است . او تظاهر به دلیری می کند ولی در نهان وحشت دارد که فاقد ان باشد .
پ.ن1: این بیوگرافی رو از روی طالع بینی خورشیدی لیندا گومن فقط برای سرگرمی نوشتم . به نظرم جالب اومد چون بعضی خصوصیات به جو می خورد اونا رو جدا کردم و براتون نوشتم . شاید بعدا برای نیک و کوین هم نوشتم (البته اگه شما درخواست بدید )
پ.ن2:منم پروفایلم رو کامل کردم حالا می تونید برید در مورد شخصیت من یک بیوگرافی کامل بخونید .
این اطلاعات رو از هیچ جای دیگه گیر نمیارید این توضیح خود خود خود جو جوناس از خودشه توی my space خودش:
|
Full Name: |
Joseph Adam Jonas |
|
نام کامل :جوزف ادام جوناس B-day: |
August 15 1989 |
|
روز تولد:24مرداد1368 Birthplace: |
Arizona |
|
محل تولد:اریزونا Weight: |
170 lbs |
|
وزن:77کیلوگرم Height: |
5'10 |
|
قد:178سانتیمتر Righty or Lefty: |
righty |
|
راست دست یا چپ دست :راست دست Parents: |
Kevin and Denise Jonas |
|
پدر و مادر:کوین و دنیز جوناس Siblings: |
Kevin , Nick and Frankie |
|
خوهر یا برادر:کوین نیک و فرانکی Collections: |
G.I Joes Action Figures and Pens |
|
کلکسیون:سربازان جنگی و خودکار Major Purchase: |
Nike Dunks |
|
بزرگ ترین خرید: خرید سریع نایک CD Bought: |
Britney Spears |
|
سی دی خریده:بریتنی اسپیر Fav Country: |
Australia |
|
کشور مورد علاقه:استرالیا Fav Sport: |
Soccer and Wiffel Ball |
|
ورزش مورد علاقه:فوتبال و بیس بال Fav TV Show: |
Boy Meets World |
|
سریال مورد علاقه:پسران دنیا را ملاقات می کنند Fav Movie: |
School for Scoundrels and james bond movies |
|
فیلم مورد علاقه:فیلم های جیمز باند و مدرسه برای خبیث ها Fav Actor: |
Daniel craig and Jim Carrey |
|
بازیگر مرد مورد علاقه:دنیل کریگ و جیم کری Fav Actresses: |
Scarlett Johansson and Natalie Portman |
|
بازیگر زن مورد علاقه :اسکارلت جانسون و ناتالی پورتمن Fav Singer: |
Johnny Lang |
|
خواننده مورد علاقه :جانی لانگ Fav Band: |
Switchfoot |
|
باند مورد علاقه:سوییچ فوت Fav Car: |
Mercedes |
|
ماشین مورد علاقه : مرسدس Fav Food: |
Crepes |
|
غذای مورد علاقه :نوعی پن کیک خیلی نازک Fav Snack: |
power bar |
|
اسنک مورد علاقه:پاوربار Fav Drink: |
water and gatorade |
|
نوشیدنی مورد علاقه:اب و گتورد Fav Ice Cream: |
chocolate marshmallow |
|
بستنی مورد علاقه :شکلاتی مارش مالو Fav Sandwich: |
chicken cutlet with mayo |
|
ساندویچ مورد علاقه:کتلت مرغ با مایونز Fav Candy: |
tootsie rolls |
|
شیرینی مورد علاقه: توتسی رول Fav Chewing Gum: |
orbit |
|
ادامس مورد علاقه:اوربیت Fav After Shave: |
kiehl's |
|
بعد از ریش تراشی:کیهل Fav Clothing: |
head band |
|
لباس مورد علاقه:هدبند Fav Designer: |
LaCoste |
|
طراحی مورد علاقه:لاکوست Fav Holiday: |
Valentine's Day |
|
تعطیلات مورد علاقه:ولنتاین Fav Color: |
Blue and Purple |
|
رنگ مورد علاقه:ابی و بنفش Fav Board Game: |
connect 4 and Monopoly |
|
بازی مورد علاقه:4ارتباط و مونوپلی Fav Animal: |
kangaroo |
|
حیوان مورد علاقه:کانگورو Fav Author: |
dr seuss |
|
نویسنده مورد علاقه:دکتر سیوس Allergic to: Shrimps |
|
|
الرژی :میگو | |
Who I'd like to meet:friends
کسی که دوست دارم ببینم :دوستان
*اونایی که علایق مشترکمونه قرمز کردم
وقتی مای اسپیس جو رو می خونم هم زمان دو احساس بهم دست میده یکی اینکه از این همه اشتراکات در علایقمون هیجان زده و خوشحال میشم و دوم اینکه از دیدن این همه دختری که عاشقشن و حتی بعضی هاشون مثل من براش شعر می گن و بهش می گن که الهام بخش اوناست و ... ناامید میشم و از خودم می پرسم من کیم؟ واقعا کی هستم؟یکی مثل بقیه؟چه فرقی میکنه که الان از دنیا ناپدید بشم یا وجود داشته باشم مطمئنا هیچ تغییری تو زندگیشون به وجود نمیاد...هیچی...هیچی...اون موقع است که دلم میخواد ناپدید بشم و هیچ وقت حتی تو رویاهام هم با جو روبرو نشم ... از خودم شرمسار میشم...
به نظرتون درسته يا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ترجمه:اگر جوناز برادرز بگن نفس کشیدن خوب نیست ۹۹٪ دخترا می میرن!
حتما حتما نظرتون رو بگید
حداقل فقط یه نه یا یه آره! باش؟
منبع:http://send-it-on.blogfa.com
Hello Hello Everyone,
Sorry I have been out of touch for a while but here is what I have been up to over the last few weeks. I have missed you all so much. I would like to tell you a little bit about what I have been doing.
I have seen some amazing things, met some wonderful people, tried some tasty foods, and been inches from HUGE lions. I have also experienced new cultures like I have never seen before.
My journey began in Maun, Botswana, Africa. I brought some of my best friends with me to be a part of this incredible experience. We were all changed by what we saw.
I was able to spend time with many kids and teens that go to school there. Their schools do not have the room to take care of this many people. Some of the classes had hundreds of kids in rooms smaller than most living rooms in the US. We played sports. I tested out my football skills (soccer in the US). We also played songs without by brothers. Felt strange to sing without my brothers but many of the people knew the songs, which surprised me considering that many do not have TV or radio.
I also spent time with some of the babies that were born to mothers carrying the HIV AIDS virus. Out of the entire trip this was one of the most touching moments. I miss those children already. I was close to coming back home with many Joe Jr.s.
One of the most powerful things to see is the joy the people had with so little material things in their lives. They were happy. Some without homes or bathrooms were still happy and wonderful to be with. It makes you think about your own life and the things you have. These people might not have a bed to sleep on but are still happy with their lives.
We went to a couple villages where there were 7 kids with one mother in a home made out of clay and soda bottles. We were able to bring them blankets to stay warm because the nights were so cold.
We all stayed in big tents while we were there with hot water bottles for our feet because it was so cold. Outside we could hear the sounds of monkeys climbing on the tent and Hippos close by every night.
We also went on a couple safaris – a walking safari, horseback safari, and a land rover off-road safari where you are inches from deadly animals.
Occasionally we made our safari guide mad by asking where Timon and Pumbaa from The Lion King lived.
I was asked while I was there if I would be a part of an event where kids were taught to respect themselves, others, and your environment. Prince William was the main guest and we spent a lot of time together. It was an honor to get to know him and I look forward to getting to see him again soon.
For the future, I plan on going back to Africa, as well as other nations, to help out in any way I can. I feel like hands-on work is where I feel most satisfied. I look forward to going to different places – not only Africa where I have new friends – but all around the world. It is my goal to spend 50% of my time and life doing what I can to help others.
Happy to be back.
Thanks for your support,
Joe
تو twitter درباره ی سفرش نوشت:
"سلام سلام به همه
الان درباره ی این چند هفته که نبودم میگم. دلم واسه همه تون تنگ شده بود و دوست دارم بگم که این مدت چی کار میکردم
من چیزای عجیب زیادی دیدم با آدمای خیلی خوبی آشنا شدم و غذا های خوشمزه ای خوردم و در چند اینچیه شیر های بزرگ بودم. فرهنگی رو تجربه کردم که تا حالا ندیده بودم
سفر من از maun & botswana & africaشروع شد. من بعضی از بهترین دوستام رو با خودم بردم تا بخشی از این تجربه ی باور نکردنی باشند. ما اونجا واقعا فرق کرده بودیم.
من اونجا میتونستم با بچه ها و نوجوونایی که اونجا میرفتن مدرسه وقتم رو بگذرونم. مدرسه های اونا اتاقی واسه مراقبت از اینهمه آدم نداشت. بعضی از کلاس ها چند صد دانش آموز رو تو خودشون جا میدادن در حالی که از بیشتر اتاق های پذیرایی آمریکا کوچکتر بودند
ما با هم ورزش کردیم. فوتبال بازی کردم (همون ساکر تو آمریکا). ما آهنگ هم خوندیم ولی اینبار بدون برادرام. احساس غریبی بود که بدون برادرام میخوندم ولی خیلی از اونا آهنگای ما رو میشناختن. تعجب کرده بودم چون که خیلی از اونا تلویزیون یا رادیو نداشتن
من اونجا نوزاد هایی رو دیدم که موقعی به دنیا اومدن که مادرشون حامل ویروس ایدز بود به جز اولای سفر این یکی از متاثر کننده ترین لحظه ها بود. الان دلم واسه اون بچه ها تنگ شده
یکی از نیرومندترین(نمیدونم منظورش از این کلمه اینجا چی بود
) چیزا دیدن اسباب بازی های اونا که از چیزای ابتدایی کوچیک ساخته شده بودن بود. اونا شاد بودن. بعضی از اونا با اینکه خونه یا دست شویی نداشتن بازم شاد بودن
. این باعث میشه آدم به زندگی شخصی خودش و چیزایی که داره فکر کنه. این آدما شاید تختی نداشته باشن که روش بخوابن ولی بازم با زندگیشون شادن.
ما یه دهکده ای رفتیم که اونجا یه مادر و 7 تا بچه تو خ.نه ای زندگی میکردن که با خاک رس و بطری سودا ساخته شده بود. ما واسشون پتو بردیم که گرم شن چون شبا سرد بود.
ما تو چادر های بزرگ بودیم و بطری های آب گرم داشتیم که پا هامون رو گرم کنیم چون اونجا خیلی سرد بود. ما هر شب از بیرون صدای میمون ها رو میشنیدیم کهاز چادر ها بالا میرفتن و صدای کرگدن ها رو.
ما یه سفر اکتشافی هم رفتیم ,قدم زنان,سوار اسب... جایی که ما چند اینچیه حیوون های مرده بودیم
گاهی ما راهنمامون رو با پرسیدن اینکه تایمون و پومبا از کجا اومدنو... عصبانی میکردیم.
...پرنس ویلیام مهمون اصلی اونجا بود و ما زمان زیادی رو با هم گذروندیم. شناختن اون یه افتخار بود و من میخوام بازم به زودی ببینمش.
در آینده میخوام بازم برم آفریقا میخوام هر طوری که میتونم کمک کنم. احساس میکنم دستم تو کاره جایی که احساس خوشنودی میکنم.من به نظر جسارت دیدن جاهای جدید رو دارم (نه فقط آفریقا هرجایی که دوستای جدید داشته باشم) هر جای دنیا که باشه. هدفم اینه که 50 درصد زندگیمو واسه کمک به دیگران بذارم.
خوشحالم که برگشتم
ممنون که ساپرتم کردین
جو"
joe jonas joe jonas joe jonas joe jonas joe jonas joe jonas joe jonas joe jonas joe jonas joe jonas
پیوست ۱:منبع http://disneydreaming.persianblog.ir
پیوست۲:نمی خواستم کپی رایت کنم ولی گفتم انرژیمو واسه متن هایی که ترجمه نشدن بذارم
اسفند 88 یک فصل جدید از زندگی من به وسیله ی اشناییم با برادران جوناس باز شد .امریکایی ها بهش می گن دلمشغولی جوناس (Jonas obsession)خوب برام یه اتفاق عجیب افتاد اولین برنامه ای که توی شبکه ی دیزنی دیدم jonas بود . قسمت 9.Complete Repeat و جالب اینجاست که اول خواهر و مادرم بودن که برای دوباره دیدنش بی تابی می کردن . خواهرم اسمشونو گذاشته بود سه تا پسرا !!! اتفاق بعدی این بود که توی یه شبکه ی دیگه آهنگ هاشونو دیدم و بعدش فیلم camp rock خوب همین کافی بود که به سریالشون علاقه مند بشم اونا واقعا بامزه و تو دل برو بودن . ولی دردسر اصلی من از اردیبهشت شروع شد زمانی که من شروع به نوشتن شعر های انگلیسی کردم . من قبلا هم شعر می نوشتم ولی کلا خودمو شاعر نمی دونستم کم کم پیشرفت کرد و بعد از شروع دیدن کلیپ آهنگ های جوناس واقعا شدت علاقه ام به شعر نوشتن زیاد شد . خوب شاید بگید حکمت اشناییت معلوم شد ، شعر نوشتنت بهتر شد . ولی داستان به همین جا ختم نمیشه (من دارم برای یاد گرفتن گیتار
و ... خودمو آماده می کنم و از اون مهم تر اینکه من ...)شاید از نظر شما این قضیه اصلا عجیب نباشه و اصلا واسه خودتون هم اتفاق افتاده باشه اما برای ادمی مثل من که به نشانه ها اعتقاد داره مهمه (اگه کیمیاگر پائولو کوئیلو رو خونده باشید می فهمید چی می گم ) در ضمن مهم تر از اینا این که من ادمی هستم که به سادگی ادما توی خوابم نمیان در واقع اون ادمها باید یا خیلی بهم تو زندگی نزدیک باشن یا واقعا احساسم نصبت بهشون درونی شده باشه .... اون سه تا برادر توی خوابم اومدن و...خوب از این ها می گذرم و شروع می کنم به نوشتن یک بیوگرافی متفاوت در مورد برادران جوناس :
خانواده جوناس
برادران جوناس (کوین پل جوناس دوم ،جوزف آدام جوناس ،نیکلاس جری جوناس و فرانکی جوناس پسران دنیز و پل کوین جوناس) به عنوان خانواده ای گرم و صمیمی معروف اند . همه ی برادرا به شاخه ای از مذهب مسیحی معتقدند که باید طوری رفتار کنند که هر چه بیشتر آدم ها رو به سمت مسیحیت جذب کنند .( Evangelical Christians.) پدر اونا یک آهنگ نویس ، موزیسینه و یه انجمن به اسم Assemblies of God pastor داره .دنیز مادرشون یک معلم علائم زبان و خواننده بوده . وقتی 16ساله بودن مادر و پدرشون ازشون پرسیدن که آیا می خوان حلقه ی پاکدامنی یا به عبارتی خلوص(purity rings) رو دستشون بندازن که تعهد بدن هیچ وقت قبل از ازدواج رابطه جنسی برقرار نمی کنند یا نه و همگی اونا قبول کردن و تعهد دادن در نتیجه همگی تو خونه تحصیل کردن برای اینکه از بروز ارتباط قبل از ازدواج جلوگیری کنند (وضع مدارس امریکا خرابه انگار ) اونا همچنین از مصرف الکل و تنباکو و مواد مخدر پرهیز می کنند. توی مراسم ام تی وی سال 2008 راسل برند یه شوخی خیلی زشت با حلقه های پاکدامنی اونا می کنه که بعدا با اعتراض طرفدارا حرفشو پس میگیره و حتی توی مراسم سال بعد رسما عذرخواهی می کنه !(آخه آدم اول فکر می کنه بعد حرف می زنه انقدر حرفش زشت بود روم نشد بگم اما اگه انگلیسی بلدید خودتون بخونید )
کوین پل جوناس دوم
کوین پسر بزرگ خانواده در 5نوامبر سال 1987 در ویکاف،نیوجرسی یونایتد استیت به دنیا اومد. اسم های مستعارش Kev و
K2 هست .کوین کارشو از سال 1999شروع کرد . اون معمولا هم خوانی می کنه و فقط یک بار خواننده اصلی بود اونم توی قسمت cold shoulder سریال جوناس بود که اکثر منتقد ها می گن خیلی هم خوب از پسش بر اومده . کوین یه گیتاریست عالیه معمولا وقتی طرفدارا می خوان جوناس مورد علاقه ی خودشونو انتخاب کنند زیاد به کوین توجه نمی کنند . جو گفته معمولا برای ما این طور پیغام میاد نیک تو خیلی جذابی جو تو خیلی با نمکی کوین تو خوبی !!! در هر حال برای کوین زیاد مهم نیست .توی مدرسه بیشتر از درس تاریخ و لاتین خوشش میومده . قصد نداره بره دانشگاه .بازی مورد علاقه اش مونوپلی هست .تعطیلات مورد علاقه اش کریسمسه .سرگرمی مورد علاقه اش بولینگه .میگن یک دختری که توی کلیپ year3000اونا هم هست فقط واسه اینکه تو کلیپ باشه با کوین دوست شده بوده .که آهنگ ویدئو گرل اونا هم در مورد همون دختره .کوین دسامبر سال 2009 با دنیلا دوست دخترش (یک آرایشگر) ازدواج کرد و تا این لحظه زندگی خیلی خوبی با دنیلا داشته .نکته جالب اینه که دنیلا جز طرفداران کوین بوده ! جو گفته کوین همیشه دلش می خواد زود بره خونه تا با زنش آشپزی کنه. نیک هم در مورد دنیلا گفته خیلی خوبه که اون جز خانواده ما شده چون همیشه کوین رو خوشحال می کنه و خود کوین هم گفته خیلی خوبه که هر روز صبح بیدار شی و ببینی بهترین دوستت پیشته . از نظر من کوین رو میشه این طوری توصیف کرد: ما همیشه صداهای بلند را می شنویم پر رنگ ها را می بینیم سخت ها را می خواهیم غافل از اینکه اسان می ایند بی رنگ می مانند بی صدا می روند مثل کوین . نیک در مورد کوین گفته نکته خوبش اینه که تمرکزش روی گیتار زدن زیاده و واقعا هیچ نکته بدی نداره که بخوام بگم .
جوزف آدام جوناس
جو پسر دوم خانواده در 15 آگوست 1989 در Casa Grande, Arizona, USA به دنیا اومد . اسم های مستعارشJJو
DJ Danger هست . خواننده اصلیه و میتونه هم گیتار بزنه هم کی برد و هم دایره زنگی که مورد علاقه اشه .قبل از اینکه خوانندگی کنه با کوین پشت صحنه می زدن .جو از بچگی تصمیمش این بود که کمدین بشه ولی بعد سرنوشت اونو وارد عرصه خوانندگی و بازیگری کرد که در کنار برادراش باشه . ولی در هر صورت اون همیشه نمک گروهه. میگن چشمای عسلیش دخترا رو هیپنوتیز می کنه!کلا توی گروه از همه بیشتر دخترا رو جذب میکنه .سرگرمی هاش فیلم درست کردن و بپر بپر و بیرون رفتنه .رنگ مورد علاقه اش آبیه ولی یک سال پیش گفته بود که به نظرش بنفش هم خیلی قشنگه مخصوصا اگه یه دختر بنفش بپوشه .بازیگرای مورد علاقه اش ناتالی پرتمن و آیشوارا رای و ویل فرر به تازگی دنیل کریگ هست ورزش گلف رو دوست داره ولی طرفدار فوتبال هم هست .از دوئیدن خوشش میاد.فیلم مورد علاقه اش احمق و احمق تره وSchool for Scoundrelsهست .درس مورد علاقه اش تو مدرسه ریاضی بوده.کتاب مورد علاقه اش چینی در زمان A Wrinkle In Time هست . جو 5تا گیتار داره.بازی مورد علاقه اش مونو پلیه .طرفدار بزرگ سری فیلم های HSMهست .غذای مورد علاقش ساندویچ مرغ با مایونزه.و البته پیتزای مادربزرگش .سریال های مورد علاقه اش"Boy Meets World" (1993), "Heroes" (2006/I), "Lost" (2004), "Friends" (1994) and "Most Extreme Elimination Challenge" (2003).هستند . زندگی شخصی جو و روابطش داستان طولانی ای داره اولین دوست دخترش مندی بوده که یه دوست خانوادگی بوده که قبل از شهرتشون با هم دوست بودن ولی الان مندی خودش دوست پسر داره که اسمش سی جی هست . شعر مندی هم برای مندی خوانده شده . بعد از مندی جو در سال 2008 تا نوامبر با تیلور سوئدفت دوست بود اما وقتی توی اروپا بود زنگ میزنه و برای تیلور یک پیغام 27 ثانیه ای می ذاره و بهم می زنه این قضیه خیلی سروصدا راه میندازه ولی جو توی MY SPACEمیگه که من تلفن رو قطع نکردم یکی دیگه واسم قطعش کرد که بعدا حتی این مطلب رو از توی MY SPACE خودش پاک کرد . تیلور بعدا گفته دلیل بهم خوردن ارتباطشون این بوده که جو با کامیلا بل بیرون می رفته کامیلا بل توی کلیپLOVE BUGبا هاشون همکاری داشته و بعد از بهم خوردن دوستی تیلور و جو تا یکسال باهم دوست می مونن و بعدش اعلام میشه که اونا هم بهم زدن نکته اینکه تیلور با جو همسنه اما کامیلا یکسال بزرگ تره ... توی این قضیه تیلور سوئیفت شعر FOREVER&ALWAYSرو برای جو و جو شعر MUCH BETTERرو برای تیلور خونده . بعد از کامیلا جو توی خرید همرا چلسی استاب دیده شد و شایعه ها شروع شد ولی اونا گفتن که با هم دوست معمولی هستن . بعدش هم بهار امسال مدتی با دمی لواتو دوست بود . طرفدارا اسمشونو جمی گذاشته بودن و بیشترا خوششون اومده بود ولی خیلی ها هم مطمئن نبودن که واقعا جو همون قدر دمی رو دوست داشته باشه که دمی جو رو دوست داشت و خیلی زود معلوم شد که حق با این دسته بود چون بعد از 2ماه و نیم جو با دمی هم بهم زد و دوباره لعن و نفرین ها شروع شد ! بعد از این قضیه همش شایعه بوده و شایعه هیچ کدوم واقعی نیست و به خاطر بسپارید که جو دشمن های زیادی داره . جو به تازگی یک سفر رفته افریقا و بعد از سفر تصمیم گرفته نصف زندگیشو برای کمک به ادم ها بذاره و گفته من هر جای دنیا که کسی منتظرم باشه می رم . نیک در مورد جو گفته نکته خوب جو اینه که اون دیوونه ترین ادمیه که توی عمرم دیدم و نکته بدش اینه که اون دیوونه ترین ادمیه که تو عمرم دیدم .اینم چندتا نقل قل از جو جوناس:
گاهی اوقات برای برنده شدن باید از تلاش بمیری
دوستت دارم چیزی نیست که تو بتونی خیلی سریع بگی .این فقط یک کلمه نیست .نه اون جوری که خیلی مردا اونو راحت می گن .عاشق بودن زمانیه که همه چیز خیلی خوب پیش بره و خوشبختی کنارت باور شدنی باشه و تو 200درصد(!)خوشحال و هیجان زده باشی.
نیکلاس جری جوناس
نیک پسر سوم خانواده 16 سپتامبر 1992 در Dallas, Texas به دنیا امد. اسم های مستعارش NICK J و MR PRESIDENT(آقای رئیس جمهور) هست . نیک در واقع با استعدادترین عضو گروهه اون هم آهنگ نویسه هم خواننده هم گیتاریست هم طبل زن
هم پیانیست . نیک حساس ترین فرد گروهه و احساساتش همه رو تحت تاثیر قرار میده معمولا شعرهاش اشک طرفدارا رو در میاره . متاسفانه از 2005به دیابت نوع یک مبتلاست و وقتی این موضوع منتشر شد برای طرفدارا یک شوک بود اما با کمک یک موسسه درمانی الان حالش خیلی خوبه . نیک توی یکی از کنسرت هاش گفته وقتی فهمیدم دیابت دارم اول گفتم چرا من اما وقتی بیشتر فکر کردم گفتم چرا من نه ؟!(این نکته رو باید بدونید که دیابت یک بیماری ارثیه که توی جوونی ظاهر میشه یعنی بین 4تا برادر فعلا فقط نیک به ارث برده ) بیس بال و گلف ورزش های مورد علاقه اش هستن . بازیگرای مورد علاقه اش Matt Longو Keri Lynn Prattوبه تازگی دنیل کریگ هستند. درس مورد علاقه اش زمین شناسی و هجی کردن بوده .سگش کوکو چند سال پیش مرده و الان سگ جدیدش که هدیه تولد خانوادشه الویس هست .فیلم های مورد علاقه اش Junoو Superstitionهست .نیک 16تا گیتار داره .آهنگ مورد علاقه اش که دوست داره همیشه توی کنسرت بخونه A Little Bit Longer هست که واقعا قشنگه .نیک توی 6سالگی استعدادش کشف شد .میگن که نیک به رئیس جمهور شدن علاقه داره . نیک گفته چیزی که واقعا اعصابشو خرد میکنه شیرینی هاییه که جو درست میکنه . یکسال و نیم با مایلی سایروس دوست بوده و بعد با هم بهم زدن که مایلی شعر 7THINGS رو برای نیک خونده . چندباری هم نیک به سلنا بیرون رفته اما گفتن که اونا فقط دوست معمولی هستند. نقل قل هایی از نیک :
مهم نیست اگه دنیا داره شما رو توی خودش فرو می بره با مسیح شما همه چیز دارید
طوری زندگی کنید که انگار در پایین هستید حتی اگه در بالا قرار گرفته باشید
توی تمام تورها ما صبح بیدار میشیم و میریم مدرسه و بعد می ریم رادیو و بعد با یک فرد مهم نهار می خوریم بعد می ریم برنامه اجرا می کنیم و شعر می خونیم و می ریم می خوابیم . این هیچ وقت متوقف نمیشه
Wind girl Wind girl Wind girl Wind girl Wind girl Wind girl Wind girl Wind girl Wind girl Wind girl Wind girl Wind girl
اینم شعری که من خودم تحت تاثیر داستان جو نوشتم
:
You are so far away
تو خیلی دوری
There s no connection road or way
هیچ جاده ی ارتباطی یا راهی نیست
But this love which full all my heart
اما این عشقی که تمام قلب منو پر کرده
Make me don t leave you with those broken heart
منو مجبور میکنه که تو رو با اون قلب های شکسته تنها نذارم
I know you broke them, don t you know?
من می دونم که شکستیشون ، تو نمی دونی ؟
I know you leave them, don t you know?
من می دونم که تنهاشون گذاشتی ، تو نمی دونی ؟
You just leave 27 seconds message
تو فقط یه پیغام 27ثانیه ای براش گذاشتی*1
It’s just like you never spend time with her on stage
این درست مثل اینه که تو هیچ وقت باهاش روی سن وقت نگذروندی
It hurts her, don t you know?
این بهش آسیب رسوند تو نمی دونی ؟
She never really cures, no
اون هیچ وقت واقعا تسلی پیدا نکرد ...نه*2
Not in the way that she always want to show
نه اون طوری که همیشه سعی می کرد نشون بده
Don t you really know?
تو واقعا نمی دونی؟
And then the story never ends
و بعد داستان هیچ وقت تموم نشد
You leave her after two month and half
تو بعد از 2 ماه و نیم ترکش کردی *3
You ruined all her valuable dreams and her belly laugh
تو تمام رویاهای با ارزشش رو و خنده ی زنگوله مانندش رو نابود کردی
She wears her heart on her sleeve
اون قلبشو کف دستش گرفته بود
She never wants to believe
اون نمی خواست باور کنه
You didn’t feel her pain, did you?
تو دردش رو احساس نکردی نه ؟
You weren’t sure about any of them, were you?
تو در مورد هیچ کدوم از اون ها مطمئن نبودی بودی؟
You didn’t ask them to forgive you?
تو ازشون نخواستی که ببخشنت ؟
I will help you to fix all you done wrong
من بهت کمک می کنم که کارهای اشتباهت رو درست کنی
No matter how much it will be long
مهم نیست کع چقدر طول بکشه
I will collect all those pieces of their broken heart
من تمام تکه های قلب شکستشون رو جمع خواهم کرد
Just want you always roll that good part
فقط ازتو می خوام همیشه اون نقش خوب رو بازی کنی
And choose which is right
و چیزی رو انتخاب کنی که درسته
No matter how much it is hard
مهم نیست که چقدر سخت باشه
Just hold that good part in your heart
فقط اون قسمت خوب رو توی قلبت نگه دار
Don’t make any more broken heart
قلب های شکسته ی بیشتری درست نکن
Don’t start if you may break up
شروع نکن اگه ممکنه بهم بزنی
I want you to wake up
من می خوام که بیدار شی
Don’t lose that good part in your heart
اون قسمت خوب توی قلبت رو از دست نده
That’s the only thing that I have which is in your heart
اون تنها چیزیه که من دارم همونی که توی قلبته
Now, I see every thing that I d ever need
حالا من می بینم که تمام چیزی که من احتیاج دارم
Is that good middle singer which is lead?
اون خواننده خوب وسطیه که خواننده اصلیه
I know I m in the page that you will never read
من می دونم که توی اون صفحه ای هستم که تو هیچ وقت نمی خونیش
But I m still here maybe its greed
اما من هنوز اینجام شاید این طمه باشه
Its not about being superstar
این در مورد سوپر استار بودن نیست
Not even about middle lead singer with guitar
نه حتی در مورد خواننده رهبر وسطی با گیتار
Just about that good part in your heart
فقط در مورد اون قسمت خوب توی قلبته
And that’s enough to take their heart
و اون کافیه تا قلبشون رو بدست بیاری
Their broken heart will cure
قلب های شکستشون تسلا پیدا می کنه
And my love will stay pure (windgirl)
و عشق من خالص باقی خواهد ماند
Written by:Windgirlنوشته شده توسط دختر باد
Wind girl Wind girl Wind girl Wind girl Wind girl Wind girl Wind girl Wind girl Wind girl Wind girl Wind girl Wind girl
*1- منظور در اینجا ماجرای تیلور سوئیفت و جو جوناس هست
*2- منظور اینجا اینه که تیلور سوئیفت هنوزم قلبش اسیب دیده است این قضیه با اون کارش که اعلام کرد به دمی کمک میکنه که بعد از بهم خوردن رابطه اش با جو با این قضیه کنار بیادثابت میشه چون داره سعی می کنه با این کار به خودش ثابت کنه که با این مسئله کنار اومده ولی هنوزم اون درد رو حس می کنه برای همین خواسته با دمی و کمک بهش خودشم تسلا بده
*3- منظور در اینجا شروع رابطه ی جو با دمی هست