بله میگن که جو اصلا دمی رو دوست نداشته(اورین اصا در حده جو نبود) و فقط هوینجوری الکی الکی سره کمپ راک ۲ باهاش دوست شدو میگن دمی اینو نمیدونسته چون دیوانه وار عاشقه جو بوده (و هی نامه ی فدایت شوم میداده البته با کلاس تره بگیم اس ام اسه فدایت شوم) و وقتی جو میخاسته باهاش بهم بزنه با پدرش راستشو به دمی گفته عجب رویی دارها

دمی هم چون میخواسته جو رو فراموش کنه سعی میکرده با پسرهای دیگه قرار بزاره و از اینا که تورشون که شروع میشه و جو رو دوباره میبینه و بدتر از اون اشلیو که نظاره میکنه این بلاها سرش میاد چون هرچی اشلیو کنار جو میدیده و رفتاره جو رو باهاش مشاهده میکرده دیگه میفهمه که جو ماله اشلیه(البته فعلاجو غلط میکنه ماله کسی بشهتا ماها اینجاییم) و یه راس میره بیمارستان و حالا تصور کنین زمانیو که جو با اشلی بهم بزنهدیگه اشلی یه راس میره قبرستون کلا اینکه فهمیدنه واقعیت از زبونه جو برا دمی خیلی سخت بوده و از اون بدتر دیدنه اشلی کناره جو دمی رو داره از درون و بیرون میپکونه فحشم ندین که دارم میخندما چون من کلا به همه چی میخندم اخی دمیو بمیری اشلی که اینقد نری پیش این جو تا این دمی رو اینقد نچزونی خدا بگم چیکارت کنه جو که هر روز عشقت به یکی میکشه و با یکی دوست میشی