.......
دمی هم چون میخواسته جو رو فراموش کنه سعی میکرده با پسرهای دیگه قرار بزاره و از اینا که تورشون که شروع میشه و جو رو دوباره میبینه و بدتر از اون اشلیو که نظاره میکنه این بلاها سرش میاد چون هرچی اشلیو کنار جو میدیده و رفتاره جو رو باهاش مشاهده میکرده دیگه میفهمه که جو ماله اشلیه(البته فعلا
جو غلط میکنه ماله کسی بشه![]()
تا ماها اینجاییم![]()
![]()
) و یه راس میره بیمارستان![]()
و حالا تصور کنین زمانیو که جو با اشلی بهم بزنه
دیگه اشلی یه راس میره قبرستون![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
کلا اینکه فهمیدنه واقعیت از زبونه جو برا دمی خیلی سخت بوده و از اون بدتر دیدنه اشلی کناره جو دمی رو داره از درون و بیرون میپکونه![]()
فحشم ندین که دارم میخندما چون من کلا به همه چی میخندم![]()
اخی دمی![]()
![]()
![]()
و بمیری اشلی که اینقد نری پیش این جو تا این دمی رو اینقد نچزونی![]()
![]()
خدا بگم چیکارت کنه جو که هر روز عشقت به یکی میکشه و با یکی دوست میشی![]()
![]()
![]()
![]()
